«ادبیات و تاریخنگاری آن»؛ نویسنده طه حسین؛ ترجمه موسی اسوار ؛ نشر هرمس چگونه ادبیات کلاسیک را بفهمیم؟
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۴۶۵۳۲
«ادبیات و تاریخنگاری آن»
نویسنده: طه حسین
مترجم: موسی اسوار
ناشر: هرمس، چاپ اول 1400
88 صفحه، 20000 تومان
****
از نام نویسنده میتوان حدس زد که این کتاب دربارۀ ادبیات زبان عربی و تاریخنگاری آن است. ولی ما برای فهم این کتاب خوب از ادبیات خودمان شروع میکنیم.
سعدی بهحق یکی از قلههای ادبیات فارسی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خوشبختانه این بدبختی منحصر به ما نیست و سایر ملتها و کشورهای دوست و برادر نیز حالوروزی مشابه ما دارند. گندهتر و گولاختر از مصر که وجود ندارد. اگر باورتان نمیشود، در این کتاب توصیف طه حسین (1889-1973) از وضع ادبیات عرب و نحوۀ پرداختن به آن را در مصر بخوانید. قطعاً شگفتزده خواهید شد. گویی که وضع همین امروز ادبیات فارسی در ایران را گزارش میکند؛ آن هم دقیق و مفصل و تحلیلی. در این میان، نکتهای کلیدی هست طه حسین متذکر میشود: مشکل ما فقط این نیست که در باب تاریخ ادبیات کار درست و مفیدی نکردهایم؛ بلکه معضل اساسی این است که اگر هم بخواهیم کاری کنیم نمیتوانیم. چرا نمیتوانیم؟ چون ابزارها و روشهای لازم را نداریم و نمیشناسیم. برای نمونه، فرض کنید که بخواهیم دربارۀ سعدی کتابی بنویسیم. به احتمال بسیار زیاد محصول نهایی چنین چیزی از آب درمیآید: به زندگیاش میپردازیم و سپس آثار منثور و منظومش را نام میبریم و بعد هم آرایههای ادبی اشعارش را برمیشمریم و در نهایت چند نقل قول از بزرگان در باب سعدی میآوریم و با چند بهبه و چهچه و سلام و صلوات کتاب را ختم میکنیم. خب، اینکه قصه است! درک و فهم تاریخی ادبیات که به این صورت نیست. این امر نیازمند شناختی گسترده از دانشهای پیرامونی است که آثار سعدی در دل آنها جای میگیرد. اجازه دهید این مطلب را با مثالی آشناتر روشنتر سازم.
«بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد / که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست» اگر این بیت حافظ در فال کسی بیاید، به این معناست که نباید هیچ تردیدی به خودش راه دهد که آرزوهایش محقق خواهد شد و به موفقیتی لاکچریگونه خواهد رسید. اما اگر کسی بخواهد آن را درست و دقیق بفهمد، اصلاً کار راحتی نیست؛ اصلاً یعنی اصلاً. فهم این بیت در گرو فهم مسئلۀ وجود و عدم «جوهر فرد» است. این موضوعِ متافیزیکی یکی از آن مسائلی بود که همۀ فرقههای کلامی و همۀ مکاتب فلسفی قرنها بر سر آن به جان هم افتادند. بعضی از متکلمان آن را با مسئلۀ توحید گره زدند و منکر آن را تلویحاً کافر دانستند. عدهای منکر شدند. بعضی استدلال میکردند. برخی به دنبال نمونههای جوهر فرد رفتند. پای ریاضیات به میان آمد؛ چون نقطۀ هندسی یکی از نامزدها شد. سروکلۀ فیزیک هم پیدا شد؛ زیرا اتم نامزد بعدی بود. فیلسوفان دست رد به سینۀ همۀ نامزدها زدند و... . با توجه به پیچیدگی، اهمیت، ابعاد و تاریخ طولانی مسئلۀ جوهر فرد، فهم کامل همۀ جوانب آن بهتنهایی یک تخصص کامل است. در هر صورت، صرف توجه به این امر درک و فهم ما را حتی از آن تکبیت هم تغییر میدهد. بر این اساس، آیا رواست تاریخ ادبیات را بفهمیم بدون اینکه به اینگونه امور توجه کنیم؟! پس توجه به تاریخ اندیشه یکی از لوازم پرداختن به تاریخ ادبیات است. البته این امر فقط یکی از مواردی است که باید لحاظ شود. کارهای دیگری هم هست که باید انجام داد. نویسنده آنها را نیز برمیشمرد و توضیح میدهد.
به دیگر سخن، این کتاب صرفاً توصیفی از وضح نامطلوب نیست، بلکه ترسیم وضع مطلوب و چگونگی رسیدن به آن هم هست. جالب است که طه حسین هم روشی کوتاهمدت معرفی میکند و هم روشی طولانیمدت. روش اول روی افراد فرهیختۀ ادبدوست حساب باز کرده و روش دوم مبتنی بر اصلاح دانشگاه و نظام آموزشی است. به عبارت دیگر، در این کتاب مختصر شاهد ترکیبی از مباحث نظری و راه حلهای عملی هستیم. دیگر اینکه طه حسین همۀ مباحث خود را با مثالهایی همراه کرده که مربوط به ادبیات عرب است. ولی جالب اینجاست که حتی نقد و بررسی آن مثالها به گونهای است که منحصر به ادبیات عرب نیست و مشابه آنها را میتوان دربارۀ ادبیات فارسی بازگو کرد. در کل، ارزش این کتاب برای ما در این است که دو ویژگی ممتاز دارد: اول اینکه مباحثش را میتوانیم به تاریخ ادبیات فارسی تسری دهیم؛ و دوم اینکه هدف و مقصود کتاب را هم میتوانیم تعمیم دهیم. هدف نویسنده نشان دادن راه و روش و چگونگی «نوشتن» تاریخ ادبیات است. ولی هیچ لزومی ندارد که مقید به این هدف باشیم. بهراحتی میتوانیم از نظریات نویسنده برای «فهم» تاریخی ادبیات بهرهبرداری کنیم.
در نتیجه، روی هم رفته، هر کس به هر نحوی دغدغۀ تاریخ ادبیات دارد از این کتاب مطالب جالب و مهمی خواهد آموخت. اما در پایان میخواهم به نکتهای مهمتر اشاره کنم. نکته این است که بیانات طه حسین فقط در خصوص ادبیات صادق نیست و با کمی دقت معلوم میشود که دربارۀ دیگر علوم انسانی هم صادق است؛ برای نمونه فلسفه. آیا مطلب ذیل بر وضعیت ادبیات و فلسفه و علوم سیاسی و حقوق و ... در کشورمان صدق نمیکند؟
«هر سال همان مکرّراتِ سال پیش را نشخوار میکنند و مدرّسان به این بازگویی دل آسوده داشتهاند و شاگردان از بابت جزوهها خاطر جمعاند: آنها را از بر میکنند و محفوظات را بر برگۀ آزمون مصوّر میسازند یا در برابر گروه ممتحنان غرغره میکنند و، چون از آزمون فارغ گردند، مدرّس و معلم میشوند و جزوههای مدرّسانِ خود را برای شاگردان خویش خلاصه میکنند و این شاگردان نیز مطالب را از بر میکنند و مصوّر میسازند و غرغره میکنند و سرانجام مدرک هم میگیرند. نه انتظار بود نه امید میرفت که روش تدریس ادبیات در مدارس دولتی تغییر کند. چند ماه پیش جزوهای میخواندم از همین جزوهها که در دسترس دانشجویانِ دانشسراست. همانی بود که ده یا پانزده سال پیش میخواندم، تغییر نکرده بود – غلط گفتم تغییر کرده و خلاصه شده بود و صاحب قلم، از سر ترحّم به شاگردان و آسان گرفتن بر آنان در آزمون، آن را زیاده خلاصه کرده بود!»
*دکترای فلسفه
منبع: الف
کلیدواژه: تاریخ ادبیات ادبیات فارسی جوهر فرد طه حسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۴۶۵۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی با آلاحمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند.
در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۲۰ بهعنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علیاکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. سیمین دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲ از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار «شیرازی بینام» برای نشریات مختلف مقاله نوشت و ترجمه کرد.
در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» نوشت. این اثر نخستین مجموعه داستانی بود که به قلم زنی ایرانی چاپ شد. داستانهای این مجموعه با نقدهای منفی بسیاری مواجه شد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و یک سال بعد با جلال آلاحمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سالها ازدواج کرد. این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، بهمدت ۲۰ سال دوام داشت.
همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور در گزارشی به مرور زندگی این نویسنده پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر نامههایی که بین او و جلال رد و بدل شد که بعدها در کتابی به نام «نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. در مدت تحصیل در آمریکا «باغ آلبالو»، دشمنان چخوف»، «بئاتریس آرتور شنیتسلر» و «رمز موفق زیستن» دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
بازگشت به ایران و ادامه کار نویسندگی
دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. سپس مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت و «کمدی انسانی» سارویان و «داغ ننگ» ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد.
در ۱۳۳۷ کتاب «همراه آفتاب» نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸ بهعنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه یافت.
در سال ۱۳۴۰، دومین مجموعه داستان خود با نام «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. دانشور، همراهِ همسرش جلال آلاحمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. و در نخستین انتخابات، فروردین ۱۳۴۷ بهعنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد. در تیر ۱۳۴۸ رمان «سووشون» را منتشر کرد که مشهورترین رمان او است و تا به حال به هفده زبان ترجمه شدهاست. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. دو ماه بعد از انتشار «سووشون»، در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، جلال آلاحمد درگذشت.
دانشور در سال ۱۳۵۱ کتاب «چهل طوطی» را منتشر کرد. این کتاب ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانک، نویسنده چینی، در کتابی به نام The Wisdom of Indiaجمعآوری کردهاست. این کتاب که تنها همکاری آلاحمد و دانشور به حساب میآید که توسط انتشارات موج به چاپ رسید.
در سال ۱۳۶۱ کتابی را به نام «غروب جلال» را منتشر کرد. این کتاب از دو بخش تشکیل شدهاست: بخش اول کتاب، با نام «شوهرم جلال» در سال ۱۳۴۱ و در زمان حیات آلاحمد نوشته شدهاست. دانشور این کتاب را با وصف آلاحمدِ نویسنده آغاز میکند، افکار و ویژگیهای اخلاقی او را از منظر خود توصیف میکند و به جنبههای فردی، اجتماعی و سیاسی زندگی او میپردازد. بخش دوم کتاب، تقریباً بیست و یک سال بعد نوشته شدهاست. در این بخش، دانشور خاطره روز درگذشت آلاحمد را روایت میکند. نام کتاب، از همین بخش دوم گرفته شدهاست.
در سال ۱۳۷۲، اولین کتاب از سهگانه سیمین دانشور، به نام «جزیره سرگردانی» منتشر شد که به دغدغههای روشنفکران ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ میپرداخت. در ۱۳۷۶ مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» با همکاری نشر نو و نشر کانون چاپ شد. در سال ۱۳۷۸ یادنامه جلال آلاحمد توسط علی دهباشی منتشر شد که گفتوگویی مفصل با دانشور را شامل میشد. جلد دوم تریلوژی دانشور، «ساربان سرگردان»، در سال ۱۳۸۰ را چاپ کرد.
دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفتهاست او و جلال آلاحمد هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین دانشور هیچگاه از نثر آلاحمد که دستکم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
درگذشت
سیمین دانشور در ۳۰ تیر ۱۳۸۶ بهعلت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد. با بستری شدن او شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. دانشور پس از یک دوره بیماری آنفولانزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. قبر سیمین دانشور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا است.
الهام قاسمی
کد خبر 6089822 الناز رحمت نژاد